-
دروغ...
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 15:19
انگشتان جوهریم... در باغچه کاشتم... نمی دانم فروغ دروغ می گفت؟؟ یا دستان من عقیم بودند!!!...
-
ل ن گ ر
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 16:29
امروز از اون روزاست... از اون روزای خسته ای که آسمون حتی نمی تونه ابرا رو از جلو چشاش کنار بزنه. یاد 2 سال پیش افتادم، اون روزا که دلم پرواز می خواست ولی امروز دلم یه لنگر می خواد...
-
رو دست حافظ...
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 16:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 غزل حافظ : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندیش بخشم سمرقند وبخارا را حالا جواب صائب تبریزی : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندیش بخشم سرو دست و تن و پا را به معشوق چون می بخشم ز مال خویش می بخشم نه چون حافظ که می...
-
لوله
دوشنبه 12 تیرماه سال 1385 18:09
کاش ... دلم گرفته... کاش سر راه یه دونه لوله بازکن می خریدم...
-
مترسک
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 18:48
به گندمزار گفتم می آیی ما هیچ لا اقل دل مترسک را مشکن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 تیرماه سال 1385 16:42
داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 تیرماه سال 1385 16:20
-
وصیت نامه داریوش کبیر
شنبه 3 تیرماه سال 1385 16:17
اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله...
-
منشور کوروش ،به زبان فارسی :
شنبه 27 خردادماه سال 1385 16:36
١... [بنا] کرد ؟ ٢. ... همه جهان. ٣. ... مرد نادرستی (بنام نبونید) به فرمانروایی کشورش رسیده بود. ٤. ... او باج گندم و دهش رمه را بر آنان تحمیل کرد و آیینهای کهن را از بین برد و چیزهای من درآوردی بهجای آن گذاشت. ٥. معبدی همانند «اسگیل» برای شهر اور Ur و دیگر شهرهای مقدس بنا کرد . ٦. با رسومی که در خور مردم...
-
تکفیر...
شنبه 27 خردادماه سال 1385 16:27
من و من دو کس در یک تن یکی می خواهدت و دیگری... کاش من من نبودم...
-
کوروش منم شهریار روشنایی
شنبه 27 خردادماه سال 1385 16:06
برای من که برادر بینایان و غمخوار خستگانم زنان به جالیز و دبیران به دیر و سواران به صحرا یکی ست همه خان و مان من اند. من کوروشم و تنها نجات جهان به ارامشم باز خواهد اورد من پسر پادشاه انشان و مشعل دار مردمانم دلیری و دانایی ثروت بی زوال ملت من است و من با همدلی مردمانم بود که کاریزها و رودها روان کرده ام سدهاساخته و...
-
و اما سخن کوروش :
شنبه 27 خردادماه سال 1385 16:05
اهورا مزدا شادمانی آفرید اهورا مزدا شادمانی را برای مردمان آفرید پس باور بیاورید هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد برانداخته خواهد شد اهورا مزدا امنیت آفرید اهورا مزدا امنیت و آزادی را برای مردمان آفرید پس باور بیاورید هر حکومتی که به اندوه مردمانش بیافزاید شکست خواهد خورد برانداخته خواهد شد...
-
مادر
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 16:42
امروز دلم گرفت مثل دو روز قبل یاد حیاط سبز با یک بغل درخت... امروز فقط دلم می خواست گریه کنم... ساعت ۹ زنگ زدم خونه.... مامان گوشی رو برداشت. گفتم: سلام مامان... جواب داد: سلام... خوبی؟؟ کاوه ای یا مهدی؟؟؟ :( بعد از ۵ دقیقه صحبت گفت: خب پسرم دیگه مزاحمت نمی شم... برو به کارت برس.... اونقدر دلم گرفته بود که فقط می...
-
دل خسته
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 16:32
افسون نگاه توام خسته تر از همیشه نگاه کن زیر گامهای سکوت چه بی صدا شکسته ام... افتادنم انعکاس زجر آلوده ترین لحظه های برگهای خزانی ست... زرد می شوم و کوچه به کوچه پرسه پرسه زنان... آآآآآآه ه ه دردهایم شعله می کشد می سوزم خسته تر از همیشه انتظار می کشم... خسته ام... خسته...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 16:29
خدا چیزایی رو که من ازش خواستم بهم نداد اون چیزایی رو بهم داد که نیازمندشون بودم...
-
زمزمه
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 13:24
کسی نیست که رویاهایم را به واقعیت پیوند دهد؟؟؟ دیشب وسوسه ملاقات با خدا را در سر می پروراندنم و امروز نزدیک بود به دیدارش بشتابم... انا لله و انا علیه راجعون... همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم... یه لحظه داری از خیابون رد می شی و یهو یه صدای ترمز شدی-البته شاید هم ترمزی در کار نباشه و یا تو نشنوی- و یهو می ری...
-
ای بابااااا
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 13:15
دیروز ساعت ۲ موبایلم قطع شد. و نه من می تونم زنگ بزنم و نه کس دیگه ای به من. اس ام اس هم قطع شده... نمی دونم چرا. با اینکه من فیش موبایلم رو به موقع پرداخت کرده بودم. زنگ زدم خونه گفتم بابا بره پی گیری کنه. این هم از سیتم مخابراتی ایران... خدا به داد ۱ سال بعد برسه که قراره ۷-۸ میلیون خط دیگه واگذار بشه... این هم واسه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 13:12
یه جایی یه مطلبی خوندم. خیلی خوشم اومد... امروز بعد از مدتها دوباره به یاد این مطلب افتادم... راستش امروز که واسه یه ماموریت رفته بودم مخابرات مرکزی بین راه نظرم یه کنار میدون جهاد جلب شد. داشتن یه مسجد بزرگ و نو رو نمای آجر می زدن... این مسجد رو حدود ۳ ماه پیش خراب کرده بودن. و حالا بعد از ۹۰ روز یه مسجد بزرگ و دو...
-
لذت ۶ سالگی...
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 16:53
تا حالا شده دلت واسه چیزی یا کسی تنگ بشه؟ اونقدر تنگ که حتی نتونی نفس بکشی؟؟ دیشب دلم واسه بچه گیهام تنگ شده بود. واسه روزایی که هوا اونقدر گرم نمی شد که بتونه جلو خوابیدنت رو بگیره. اونقدر بزرگ نبودی که حس کنی دلت به دل یکی دیگه داره بدجوری گره می خوره.... آره. می دونم که تو هم دلتنگی. ولی واسه چی؟؟؟ دردای تو از جنس...
-
حوا
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 15:29
کوره ای می خواهم که تنم را بسوزاند و لهیبی که ذوبم کند. آه ای دلاک... تیغت را بر بدنم مکش ریم های کهنه اندوه را از تنم می افکن... پوستین کهنه تشویش را بر تنم میاویزید آه ای کیمیای اندوه... ساحل درد و اه مرا در انفجار امواج سرکشت میفکن ساعت اندکی از ۶ مانده است. عصر روز یکشنبه است و من هنوز در دل خود را در جمعه حس می...
-
روزه...
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 15:26
دستانم روزه گرفته اند. و لبانم سکوت ... آری من در انتهای وحشت فسرده زمین خوابم برده است...
-
آغازیه...
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 15:22
امروز واسه اولین باره که تو این وبلاگ می نویسم. راستش شاید واسه بار اول باید خودم رو معرفی کنم. اسمم رو بی خیال شین. بی کار نیستم. ولی گاهگاهی دلم میگیره. اون موقع هاست که دلم می خواد با یکی حرف بزنم. شاید واسه همینه که می نویسم.... این یکی برخلاف قبلی ها شاید شخصی نباشه. نمی دونم. شاید هم... باید بود و دید... خدا...