یادداشتهایی از یک دیوانه

شاید دلم می خواست عاقل باشم....

یادداشتهایی از یک دیوانه

شاید دلم می خواست عاقل باشم....

دل خسته

افسون نگاه توام

خسته تر از همیشه

نگاه کن

زیر گامهای سکوت

چه بی صدا شکسته ام...

افتادنم انعکاس زجر آلوده ترین لحظه های برگهای خزانی ست...

زرد می شوم

و کوچه به کوچه

پرسه پرسه زنان...

آآآآآآه ه ه

دردهایم شعله می کشد

می سوزم

خسته تر از همیشه

انتظار می کشم...

خسته ام...

خسته...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد